کد مطلب:1550 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:277

زکاة گندم و جو و خرما و کشمش


1872- زكـاة گندم و جو و خرما و كشمش , وقتی واجب می شود كه به مقدار نصاب برسند , و نصاب آنها سیصد صاع است كه به گفته عده ای تقریبا ( 847 ) كیلوگرم می شود.



1873- اگـر پـیش از دادن زكاة از انگور و خرما و جو و گندمی كه زكاة آنها واجب شده خود و عیالاتش بخورند , یا مثلا به فقیر به غیر عنوان زكاة بدهد , باید زكاة مقداری را كه مصرف كرده بدهد.



1874- اگر بعد از آن كه زكاة گندم و جو و خرما و انگور واجب شد مالك آن بمیرد , باید مقدار زكاة را از مـال او بـدهند , ولی اگر پیش از واجب شدن زكاة بمیرد , هر یك از ورثه كه سهم او به اندازه نصاب است باید زكاة سهم خود را بدهد.



1875- كـسـی كـه از طرف حاكم شرع مامور جمع آوری زكاة است موقع خرمن كه گندم و جو را از كاه جـدا مـی كـنـند , و در وقت خشك شدن خرما و انگور می تواند زكاة را مطالبه كند , و اگر مالك ندهد , و چیزی كه زكاة آن واجب شده , از بین برود , باید عوض آن را بدهد.



1876- اگـر بعد از مالك شدن درخت خرما و انگور یا زراعت گندم و جو زكاة آنها واجب شود , باید زكاة آن را بدهد.



1877- اگـر بـعـد از آن كـه زكـاة گـندم و جو و خرما و انگور واجب شده , زراعت و درخت را بفروشد , فروشنده باید زكاة آنها را بدهد , و چنانچه داد بر خریدار چیزی واجب نیست .



1878- اگر انسان گندم یا جو یا خرما یا انگور را بخرد , و بداند كه فروشنده زكاة آن را داده , یا شك كند كه داده یا نه , چیزی بر او واجب نیست , و اگر بداند كه زكاة آن را نداده , باید خود زكاة آن را بدهد , ولی چنانچه فروشنده او را گول زده باشد , می تواند پس از دادن زكاة به او مراجعه نماید , و مقدار زكاة را از او مطالبه كند.



1879- اگر وزن گندم و جو و خرما و كشمش موقعی كه تر است به مقدار نصاب برسد و در وقت خشك شدن كمتر از این مقدار شود , زكاة آن واجب نیست .



1880- اگـر گـنـدم و جو و خرما را پیش از وقت خشك شدن مصرف كند , چنانچه خشك آنها به اندازه نصاب باشد , باید زكاة آنها را بدهد.



1881- خـرما بر سه قسم است 1 آن است كه خشكش می كنند و حكم زكاة آن گفته شد 2 آن است كه در حال رطب بودنش می خورند 3 آن است كه نارس ( خلال ) آن را می خورند.



در قسم دوم چنانچه مقداری باشد كه خشك آن به مقدار نصاب برسد , احتیاط مستحب آن است كه زكاة آن را بدهند , اما قسم سوم ظاهر این است كه زكاة بر آن واجب نباشد.



1882- گندم و جو و خرما و كشمشی كه زكاة آنها را داده , اگر چند سال هم نزد او بماند زكاة ندارد.



1883- اگر گندم و جو و خرما و انگور از آب باران یا نهر مشروب شود , یا مثل زراعتهای مصر از رطوبت زمین استفاده كند , زكاة آن ده یك است , و اگر با دلو و مانند آن آبیاری شود , زكاة آن بیست یك است .



1884- اگـر گندم و جو و خرما و انگور , هم از آب باران مشروب شود و هم از آب دلو و مانند آن استفاده كـنـد , چـنانچه طوری باشد كه عرفا بگویند آبیاری آن با دلو و مانند آن شده , زكاة آن بیست یك است , و اگر بگویند آبیاری با آب نهر و باران شده , زكاة آن ده یك است , و اگر طوری است كه عرفا بگویند به هر دو آبیاری شده زكاة آن سه چهلم است .



1885- چـنـانچه در صدق عرفی شك كند و نداند كه آبیاری طوری است كه در عرف می گویند با هر دو آبیاری شده یا این كه می گویند آبیاری آن مثلا با باران است اگر سه چهلم بدهد كافی است .



1886- اگر شك كند و نداند كه عرف می گویند با هر دو آبیاری شده یا این كه می گویند با دلو و نحو آن آبـیاری شده است , در این صورت دادن یك بیستم كافی است , و هم چنین است حال اگر احتمال آن نیز برود كه در عرف بگویند با آب باران آبیاری شده است .



1887- اگـر گـنـدم و جو و خرما و انگور با آب باران و نهر مشروب شود , و به آب دلو و مانند آن محتاج نباشد ولی با آب دلو هم آبیاری شود , و آب دلو به زیاد شدن محصول كمك نكند , زكاة آن ده یك است , و اگر با دلو و مانند آن آبیاری شود و به آب نهر و باران محتاج نباشد , ولی با آب نهر و باران هم مشروب شود و آنها به زیاد شدن محصول كمك نكنند , زكاة آن یك بیستم است .



1888- اگـر زراعـتی را با دلو و مانند آن آبیاری كنند و در زمینی كه پهلوی آن است زراعتی كنند كه از رطوبت آن زمین استفاده نماید , و محتاج به آبیاری نشود , زكاة زراعتی كه با دلو آبیاری شده , یك بیستم , و زكاة زراعتی كه پهلوی آن است بنابر احتیاط یك دهم می باشد.



1889- مـخـارجـی را كـه بـرای گندم و جو و خرما و انگور كرده است , نمی تواند از حاصل كسر نموده و مـلاحظه نصاب نماید , پس چنانچه یكی از آنها پیش از ملاحظه مخارج به مقدار نصاب برسد باید زكاة آن رابدهد.



1890- بـذری را كه به مصرف زراعت رسانده , چه از خودش باشد , یا خریده باشد , نمی تواند نیز از حاصل كسر كند و سپس ملاحظه نصاب بنماید , بلكه نصاب را نسبت به مجموع حاصل باید ملاحظه نماید.



1891- آنـچـه كـه دولـت از عین مال می گیرد , زكاة آن واجب نیست , مثلا اگر حاصل زراعت ( 2000 ) كـیـلـوگرم باشد , و دولت ( 100 ) كیلوگرم را به عنوان مالیات بگیرد فقط زكاة در ( 1900 ) كیلو واجب می شود.



1892- مـصـارفی كه انسان پیش از تعلق زكاة نموده بنابر احتیاط واجب نمی تواند از حاصل كسر نموده و فقط زكاة بقیه را بدهد.



1893- مصارفی كه بعد از تعلق زكاة خرج می نماید , نمی تواند آنچه را نسبت به مقدار زكاة خرج نموده از حاصل كسر كند , هر چند - بنابر احتیاط - از حاكم شرع یا وكیل او در صرف آنها اجازه گرفته باشد.



1894- واجـب نـیـسـت صبر نماید تا جو و گندم به حد خرمن برسد و انگور و خرما به وقت خشك شدن بـرسـد , و آنـگـاه زكـاة را بدهد , بلكه همین كه زكاة واجب شد جایز است مقدار زكاة را قیمت نموده و به عنوان زكاة قیمت آن را بدهد.



1895- بعد از آن كه زكاة تعلق گرفت می تواند عین زراعت یا خرما و انگور را پیش از درو كردن یا چیدن به مستحق یا حاكم شرع یا وكیل اینها مشاعا تسلیم نماید , و پس از آن در مصارف شریك می باشند.



1896- در صـورتـی كه مالك عین مال را از زراعت یا خرما و انگور به حاكم یا مستحق یا وكیل آنها تسلیم نمود لازم نیست آنها را مجانا به طور اشاعه نگاه دارد بلكه می تواند برای این كه تا وقت درو یا خشك شدن برسد , برای ماندن آنها در زمینش اجرت مطالبه نماید.



1897- اگـر انـسان در چند شهر كه فصل رسیدن حاصل آنها با یكدیگر اختلاف دارد و زراعت و میوه آنها در یـك وقـت بـه دسـت نـمی آید , گندم یا جو و خرما یا انگور داشته باشد , و همه آنها محصول یك سال حساب شود , چنانچه چیزی كه اول می رسد به اندازه نصاب باشد , باید زكاة آن را موقعی كه می رسد بدهد , و زكـاة بـقـیه را هر وقت به دست می آید ادا نماید , و اگر آنچه اول می رسد به اندازه نصاب نباشد , صبر مـی كـنـد تـا بـقیه آن برسد , پس اگر روی هم به مقدار نصاب شود , زكاة آن واجب است و اگر به مقدار نصاب نشود , زكاة آن واجب نیست .



1898- اگر درخت خرما یا انگور در یك سال دو مرتبه میوه بدهد , چنانچه روی هم به مقدار نصاب باشد.



بنابر احتیاط زكاة آن واجب است .



1899- اگـر مقداری خرمای خشك نشده یا انگور دارد كه خشك آن به اندازه نصاب می شود , چنانچه به قـصـد زكـاة از تـازه آن به قدری به مصرف زكاة برساند كه اگر خشك شود به اندازه زكاتی باشد كه بر او واجب است , اشكال ندارد.



1900- اگر زكاة خرمای خشك یا كشمش بر او واجب باشد , نمی تواند زكاة آن را خرمای تازه یا انگور بدهد , بـلـكه چنانچه ملاحظه قیمت نماید و انگور یا خرمای تازه یا كشمش یا خرمای خشك دیگر از بابت قیمت بـدهـد نـیـز مـحل اشكال است و نیز اگر زكاة خرمای تازه یا انگور بر او واجب باشد , نمی تواند زكاة آن را خـرمـای خـشك یا كشمش بدهد بلكه چنانچه به اعتبار قیمت , خرما و یا انگور دیگری بدهد اگر چه تازه باشد محل اشكال است .



1901- كـسی كه بدهكار است و مالی هم دارد كه زكاة آن واجب شده اگر بمیرد , باید اول تمام زكاة را از مالی كه زكات آن واجب شده بدهند بعد قرض او را ادا نمایند.



1902- كسی كه بدهكار است و گندم یا جو یا خرما یا انگور هم دارد , اگر بمیرد و پیش از آن كه زكاة اینها واجب شود , ورثه قرض او را از مال دیگر بدهند , هر كدام كه سهمشان به اندازه نصاب برسد باید زكاة بدهد و اگـر پـیـش از آن كه زكاة اینها واجب شود , قرض او را ندهند , چنانچه مال میت فقط به اندازه بدهی او بـاشـد , واجـب نـیست زكاة را بدهند , و اگر مال میت بیشتر از بدهی او باشد , در صورتی كه بدهی او به قدری است كه اگر بخواهند ادا نمایند , باید مقداری از گندم و جو و خرما و انگور را هم به طلبكار بدهند , آنـچه را به طلبكار می دهند , زكاة ندارد , و در بقیه مال هر كدام از ورثه كه سهمش به اندازه نصاب شود باید , زكاة آن را بدهد.



1903- اگـر گـنـدم و جو و خرما و كشمشی كه زكاة آنها واجب شده خوب و بد دارد , احتیاط واجب آن است كه زكاة هر كدام از خوب و بد را از خود آنها بدهد.